آرامش در قرآن _ تبعیت از هدایت الهی اولین قدم کسب آرامش
اگر میخواهیم بدانیم تابع امر و هدایت خدا هستیم یا نه ؟ باید نگاه کنیم ببینیم که خوف و حزن از ما دور شده و به آرامش رسیده ایم یا نه ؟
انک لا تهتدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء (ای پیامبر تو هر کس را که بخواهی نمی توانی هدایت کنی و اما خدا هر کس را که خواست هدایت می کند)
إن علینا للهدی ( همانا هدایت بر عهده ماست ) _قرآن کریم
در قرآن کریم کسانی معرفی شده اند که از آرامش برخوردارند .اولین گروه اینها هستند : سوره مبارکه بقره آیه 38_ فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ( هر کس از هدایت من پیروی کند نه خوف ونه حزن دارد ).
بشر در زمین که ظلمت دارد احتیاج به نور دارد که این نور هدایتی است که در این آیه اشاره شده و همزمان با هبوط آدم بر زمین هدایت هم بوده است . چهار مصداق برای هدایت در قرآن بیان شده است : اول _ شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس _ پس اولین هدایت قرآن است و تمسک به آن هدایت را به ارمغان می آورد و پیروی از هدایت یعنی آرامش . دنیا لیل است ... ودراین تاریکی شب ممکن است انسان ناخواسته یا خواسته به دیگران ظلمی کند ، و ظرفی را بشکند پا روی کسی که در تاریکی معلوم نیست بگذارد و هزار مورد دیگر ... و تنها در این ظلمت نور و روشنایی مایه نجات از اینها است ، اصلا تاریکی مایه نگرانی و نور آرامش را به ارمغان می آورد . علامت تبعیت از هدایت و منفصل شدن از تبعیت نفس ، خداحافظی با کلمه " به نظر من است " است ، و "من" از بین می رود.
مصداق دوم هدی : در روایات به اهل بیت تعبیر شده و الآن امام زمان هدی هستند و همه ائمه هدایت هستند و تمسک به آنها یعنی آرامش .
مصداق سوم : در قرآن به مکه اشاره شده است . مسجد الحرام و مقام ابراهیم و مکه و منا و صفا و مروه همه هدی هستند ، که همه اینه البته یک باطنی هم دارد که حضرت امیر فرمود أنا بیت الله ، و فرمود نحن کعبه . الآن مکه کعبه اسلام و اجسام است و کربلا کعبه ایمان و قلوب است و سر اینکه در روایات داریم که حضرت حجت قبله را به سوی کربلا میگردانند این است که مردم همه حسینی می شوند نه اینکه ظاهر قبله عوض شود . تعبیر رسول اکرم در کتاب کامل الاسلام از کربلا این است که فرمودند : کربلا قبة السلام . لذا رفتن به کربلا شرط ندارد ، حضرت صادق فرمودند کسانی که فقریند سالی یکبار و کسانی که غنی هستند سالی دو بار به کربلا بروند .
مصداق چهارم هدی خداوند در قرآن به تورات و انجیل اشاره کرده است _ و أنزل التورات و الانجیل هدی للناس _ یعنی ما باید اول اینها را هم قبول کرده باشیم و اصلا یکی از نشانه های متقین ، یؤمنون من قبلک است . البته نه تورات و انجیل تحریف شده فعلی بلکه تورات و انجیلی که در آن اسامی مبارک حضرت محمد و مهدی و علی آورده شده است .
هر کس تبعیت کند از این هدایت ها پس نه خوف و نه حزنی خواهند داشت . پیامبر یه جایی نشسته بودند و سلمان که پیامبر فرمود سلمان از لقمان بهتر است آمدند خدمت حضرت رسول و دیدند که جناب امیرالمؤمنین هم حضور دارند به حضرت گفتند من در راه که آمدم یک جا پا بیشتر نبود و حضرت فرمودند من پایم را دقیقا در جای پای پیامبر گذاشته بودم ، این معنای هدایت است .
قرآن در مورد ثمره تبعیت از هدایت اینها است : اول برداشته شدن خوف ، محبت حضرت امیر حلقه های در بهشت است پس باید سفت چسبید به این حلقه های بهشت . همچنین هر کس از هدایت خدا پیروی کرد حزنش هم از بین میرود . و سوم اینکه فمن تبع هدای فلا یضل و لا یشقی یعنی اینکه نه دیگر گمراه می شود و نه شقی خواهد شد . کسانی که نگران عاقبت به خیری هستند نگاه کنند ببینند که حضرت امیر را دوست دارند یا نه ؟ محبت اهل بیت در موقع مردن به تعبیر امام صادق به فریاد انسان میرسد ، محبت با تبعیت ، یعنی قبول هدایت و پیروی از آن .
فردی آمد خدمت امام صادق و گفت دعا کنید ما هم برویم بهشت . حضرت فرمود ما دعا می کنیم خدا شما را از بهشت بیرون نکند ، گفت منظور شما چیست ؟ فرمود مگر شما ما را دوست ندارید ، گفت : بله . فرمودند محبت ما یعنی بهشت . یعنی الآن بهشت هست و نقد است و نسیه نیست ، یعنی الآن ما از آتش دوریم ، اگر هر کدام ما الآن در سرور و بهجتیم این همان اثرات محبت است .
امام صادق علیه السلام فرمود تفسیرٌ هُدی علی علیه السلام ، تفسیر هدی یعنی اطاعت از علی . حضرت امیر یک روز در مسجد کوفه نشسته بودند به میثم تمار فرمودند شمشیر من را بیاور و فرمودند میثم امروز میخواهم کاری کنم که گرد و غبار از وجود مردم کوفه برود و امروز چیزی از من خواهند دید که آنها که مؤمنند ایمانشان بیشتر و منافقان نفاقشان بیشتر خواهد شد ، میثم میگوید من یکباره دیدم صدای همهمه ای از در مسجد شنیده شد و رفتم دیدم هزار شتر ایستاده و مردمی جمع شده و یک زن در کنار یک پیرمرد هم حضور دارند و از شام آمده بودند و گفتند که می خواهیم با امیرالمؤمنین دیدار کنیم ، وقتی حضرت را دیدند کلماتی در توصیف حضرت گفتند که بسیار والا بود بعد گفت یا علی من آمده ام که از من رفع تهمت کنید ، که پدرش به سخن در آمد و گفت در شام به من میگویند اباالغضب و من اجازه نمی دهم دخترم آلوده دامن باشد و حال او دچار حمل شده در حالی که خود می گوید با هیچ نامحرمی تماس نداشته ام ، حضرت فرمودند که میثم همه مردم را صدا کن تا بیایند مسجد کوفه ، بعد حضرت فرمودند هوا گرم است و ما به کمی یخ احتیاج داریم مردم فرمودند که ما با شام دویست و پنجاه فرسخ فاصله داریم ، حضرت فرمودند : مشکلی نیست و از همان جا در جلوی چشم مردم یک تکه یخ ظاهر کردند که صدای همهمه مردم بلند شد ، بعد حضرت دستور دادند که پرده ای وسط مسجد بزنند و زن متخصص آن زمان از آن دختر بازرسی کردند و گفتند که آقا جان این زن حامله است ولی هیچ اثری از تماس نیست ، حضرت یخ را دادند و گفتند بیرون از مسجد و زن را در یک ظرف آب قرار دهید و این یخ را هم در این ظرف قرار دهید و بعد یک زالو از رحم این زن خارج می شود و وزنش را هم پیشاپیش گفتند . رفتند و زالو خارج شد و وزنش هم کردند مطابق گفته حضرت بود و بعد حضرت فرمودند این دختر ده ساله که بوده یک زالو در آب وارد رحم این دختر شده و حالا بزرگ شده و بعد از این پدر دختر شهادتین را گفت . حضرت فرمود ما به تمام علوم واقفیم . پس کسانی که دنبال حضرت امیر راه افتادند دنبال رو هدایت هستند و نه خوف دراند و نه حزن چرا ؟ چون علی مظهر خداست و ما نفدت کلمات الله .
کسانی که هدایت خدا را تابع شدند خداوند را بزرگ میدانند لتکبروالله ... و در آخر هم نتیجه اش شکرگذاری انسان است .
سخنان استاد گرانقدر حجه الاسلام معمار